انقلاب اسلامی از ترکیب علوم حوزه و دانشگاه عصر شکوفایی بشریت را رقم می‌زند

help
icon
نویسنده: حسین حسنی 1401/10/28

انقلاب اسلامی ایران در واقع عکس العملی به جدایی حوزه و دانشگاه و عاملی برای ایجاد وحدت دوباره میان این دو نهاد معرفتی و شناختی بود تا دوباره علوم انسان یافته را در راستای علوم خدا داده قرار دهد و از ترکیب این دو، عصر شکوفایی بشریت را رقم بزند.

اصل توحید و وحدت از اصول اساسی زندگی بشر از نگاه اسلام است به این معنی که خداوند یکی است و همه موجودات و قوانین طبیعت آفریدگان خداوند واحد هستند و یک مسیر برای تعالی و پیشرفت بشریت وجود دارد و آن راهی است که خداوند از طریق انبیاء برای انسان بیان کرده است.

بنابراین علوم وحیانی که از طرف خداوند بر انسان نازل شده است به شرط عدم تحریف، علوم واقعی و خلل ناپذیری هستند که به شناخت انسان از دنیا و طبیعت کمک می کنند و راهنمای زندگی مادی و طبیعی انسان می‌شوند و سایر علوم که بر حسب تجربه در این جهان انسان به آن دست پیدا کرده است در سایه علوم وحیانی به درستی شناخته می شوند و راهگشای انسان خواهند بود.

وحدت حوزه و دانشگاه که با این لفظ بعد از انقلاب اسلامی ایران و توسط شهید مفتح شهرت یافت در حقیقت به معنای وحدت علوم خدایی و علوم انسان یافت است و این همان روشی است که در زمان اوج شکوفایی علم در اسلام وجود داشت و سبب مرجعیت علمی جهان اسلام و اندیشمندان مسلمان شد.

دوره ای که نه علوم وحیانی نفی می شد و نه علوم تجربی و یافته های انسانی و این دو در کنار هم در مکتب خانه ها به بلوغ می رسیدند و از میان دانش آموزان آن زمان دانشمندان زیادی را به جامعه معرفی می کردند که گره از کار دنیا و آخرت مردم باز می کردند.

نفی هر کدام از دو علوم وحیانی و تجربی در جوامع دانشی اسلام ضربات مهلکی را به این جامعه مترقی در آن دوره وارد کرد که قرن ها اسلام را به عقب رانده و توهم عدم کفایت دین برای اداره جامعه را به وجود آورد.

ابتدا این علوم تجربی بود که با اندیشه سلفی گری و اخباری گری از جوامع دانشی اسلام کنار رفت و نتیجه آن عقب ماندگی اسلام در علوم تجربی بود و در ادامه در عکس و العملی ناشیانه با تأسیس مدرسه دارالفنون به سبک غربی علوم وحیانی را به تدریج از علوم تجربی جدا کرده و دانش منهای بینش الهی به دانش آموزان آموخته شد که نتیجه پرورش نخبگان اینچنینی در جامعه، جدایی دین از سیاست و سایر ابعاد مادی زندگی بشر شد.

آری جدایی علوم دینی از علوم فنی پیش زمینه ای بر جدایی دین از سایر علوم جدیده ای شد که در غرب به وجود آمد و این روند در نهایت به جدایی دین از سیاست انجامید. این دیدگاه در ایران با روی کار آمدن سلسله پهلوی تقویت شد اما هشیاری علما و مردم متدین ایران به آن خاتمه داد و انقلاب اسلامی ایران را پدید آورد.

انقلاب اسلامی ایران در واقع عکس العملی به جدایی حوزه و دانشگاه و عاملی برای ایجاد وحدت دوباره میان این دو نهاد معرفتی و شناختی بود تا دوباره علوم انسان یافته را در راستای علوم خدا داده قرار دهد و از ترکیب این دو، عصر شکوفایی بشریت را رقم بزند.

اگر با این نگاه به جمهوری اسلامی نگاه کنیم نه تنها دو واژه «جمهوریت» که از علوم انسان یافت محسوب می شود و «اسلامیت» که از علوم خدایی است در تضاد با هم نیستند بلکه در عین وحدت هستند و اصلا هدف از قیام امام خمینی(ره) و مردم متدین ایران چیزی نبود جز این که میان حوزه و دانشگاه وحدت ایجاد شود.

اگرچه که منابع معتبر اسلامی همانطور که در زمینه طب، گیاه شناسی و سایر علوم تجربی به معنای خاص حرف برای گفتن دارد در زمینه علوم انسانی به معنای خاص مانند مردم سالاری و حقوق نیز حرف های زیادی برای گفتن دارد و وحدت حوزه و دانشگاه می تواند مبانی اصیل اسلامی را در علوم جدیده نیز به رخ جهانیان بکشاند.

در نتیجه می توان گفت که اگر امیرکبیر که او را فرد خدمتگذاری می دانیم و امروز محبوب ایرانیان است آن اشتباه تاریخی را نمی کرد و میان علوم و فنون انسان یافت و علوم وحیانی تفکیک قائل نمی شد و هر دو را در کنار هم تقویت می کرد ما امروز سرنوشت دیگری داشتیم و دانشمندان ما امت واحده ای بودند که در دنیا رقیبی نداشتند.

« كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ ۚ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۖ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ ۗ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ؛ مردم (در آغاز) یک دسته بودند؛ (و تضادی در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت؛ تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت می‌کرد، با آنها نازل نمود؛ تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند. (اما) تنها (گروهی از) کسانی که کتاب را دریافت داشته بودند، و نشانه‌های روشن به آنها رسیده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگری، در آن اختلاف کردند. خداوند، آنهایی را که ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبری نمود. (امّا افراد بی‌ایمان، همچنان در گمراهی و اختلاف، باقی ماندند.) و خدا، هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت می‌کند.»(بقره، ۲۱۳)

امروزه که دشمن با تدوین سند آموزشی ۲۰۳۰ به دنبال اجرای این سند در لایه های مختلف آموزشی کشور است، شایسته است که ما به سمت امت واحده اسلامی حرکت کنیم و وحدت میان علوم وحیانی و علوم انسان یافت را از مدارس آغاز و نظام معیوب آموزشی را از ریشه اصلاح کنیم تا دانشمندان آینده ما بیگانه از دین نباشند.